مخالفت اسرائیل با فروش جنگنده‌های F–۳۵ آمریکا به عربستان

درحالی‌که آمریکا با عجله به‌دنبال بستن قرارداد است، اسرائیل بیم آن دارد که برتری هوایی دهه‌های خود را از دست بدهد. حالا پرسش اصلی این است: آیا صدای تل‌آویو هنوز می‌تواند این معامله چند ده میلیارد دلاری را متوقف کند؟

به گزارش تحریریه، بای یوجینگ (白玉京)، تحلیل‌گر برجسته حوزه هوافضا و نویسنده رسمی سایت تحلیلی گوانچا، در تحلیل اخیر خود تصویری دقیق‌تر از پشت‌پرده این تحولات ارائه می‌دهد.

خبر احتمال فروش حداکثر ۴۸ فروند جنگنده F–۳۵ توسط آمریکا به عربستان دوباره به تیتر اول اخبار تبدیل شده است. این یک معامله معمولی فروش هواپیماهای نظامی نیست؛ جنگنده‌های نسل پنجمی که به‌نوعی «سلاح راهبردی» محسوب می‌شوند، توان دگرگون کردن صحنه نبرد و حتی برهم زدن تعادل ژئوپولیتیکی را دارند.

ترامپ قبلاً هم گفته بود که آمریکا جنگنده‌های F۳۵ را به کشورهای عربی می‌فروشد.

در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰، او اعلام کرد که آمریکا و امارات متحده عربی «نامه پذیرش پیشنهاد» (LOA – Transmittal No. ۲۰-۶۸) برای خرید ۵۰ فروند F–۳۵ را امضا کرده‌اند؛ معامله‌ای که زمانی بزرگ‌ترین دستاورد توافق‌نامه ابراهیم قلمداد می‌شد. اما با روی کار آمدن دولت بایدن، واشنگتن به بهانه «بازنگری سیاست» شروط سختگیرانه‌ای اضافه کرد و امارات در ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ رسماً اعلام کرد که این معامله را به حالت تعلیق درآورده است. امروز، پنج سال بعد، در آشیانه‌های ابوظبی حتی یک فروند F–۳۵ هم دیده نمی‌شود. آن معامله‌ای که ترامپ آن را قطعی و تمام‌شده معرفی می‌کرد، نخستین فروش F–۳۵ به یک کشور عربیِ خاورمیانه بود که در آخر کاملاً بی‌نتیجه ماند.

مخالفت اسرائیل با فروش جنگنده‌های F–۳۵ آمریکا به عربستان

دونالد ترامپ خوب می‌داند با مشتریان پرسود چطور رفتار کند.

پنج سال بعد، همان رئیس‌جمهور، همان جنگنده و همان دفتر بیضی‌شکل؛ تنها تفاوت این است که این بار خریدار «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان است.

اما این‌بار حتی نامه پذیرش پیشنهاد هم امضا نشده است. آژانس همکاری‌های امنیتی دفاعی آمریکا (DSCA) هنوز گزارش رسمی خود را به کنگره ارائه نکرده و در فهرست واقعیاتی که کاخ سفید منتشر کرده نیز هیچ اشاره‌ای به تعداد یا نسخه این جنگنده‌ها نشده است. تجربه امارات نشان داد که در زنجیره فروش تسلیحات خارجی آمریکا، یک «بله» از زبان رئیس‌جمهور فقط نقطه شروع است.

اکنون چک دوم صادر شده است. آیا نقد خواهد شد یا سرنوشت همان معامله قبلی را تکرار می‌کند؟ پاسخ در بازی قدرت پیشِ رو نهفته است.

مخالفت اسرائیل با فروش جنگنده‌های F–۳۵ آمریکا به عربستان

نشست مشترک آمریکا و عربستان درباره پرونده فروش F–۳۵

فروشنده از خریدار مشتاق‌تر است!

دلیل آنکه ترامپ در نوامبر ۲۰۲۵ با این عجله «کارت F–۳۵» را رو کرد، لزوماً یک محاسبه عمیق ژئوپولیتیکی نیست؛ بلکه واقعیت این است که شرکت لاکهید مارتین و کل مجتمع نظامی–صنعتی آمریکا با بحرانی خاموش اما مهلک در حوزه نقدینگی روبه‌رو شده‌اند.

ابتدا به چند آمار تازه توجه کنیم:

تا اکتبر ۲۰۲۵، پروژه F–۳۵ در مجموع بیش از ۱۱۰۰ فروند تحویل داده است، اما طی سال‌های ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۵ سرعت دریافت هواپیما توسط خود ارتش آمریکا به شدت کاهش یافته است. بر اساس برنامه، قرار بود ارتش آمریکا در سال مالی ۲۰۲۵ تعداد ۱۵۶ فروند دریافت کند، اما در نهایت فقط ۹۴ فروند نسخه کامل عملیاتی را پذیرفت و بقیه همگی استاندارد TR—۳ بودند؛ نسخه‌هایی که به دلیل نرسیدن نرم‌افزار به سطح مورد نیاز، تنها ارزش آموزشی داشته و عملاً «نسخه‌های ناقص» محسوب می‌شوند.

هرچند ارتقای سخت‌افزاری TR—۳ با سختی زیاد تأیید شده است، اما نرم‌افزارهای مکمل آن هنوز موفق به اخذ گواهی کامل عملیاتی نشده‌اند. تازه‌ترین گزارش دیوان حسابرسی دولت آمریکا (GAO) در سپتامبر ۲۰۲۵ به صراحت اعلام می‌کند که توانمندی کامل Block ۴ زودتر از سال ۲۰۲۹ محقق نخواهد شد و ۶۶ قابلیت جدید وعده داده‌شده، اکنون به کمتر از ۳۰ مورد کاهش یافته است.

مخالفت اسرائیل با فروش جنگنده‌های F–۳۵ آمریکا به عربستان

خط تولید لاکهید مارتین در فورت‌ وُرث بیش از ۱۲۰ فروند هواپیمای آماده تحویل را روی هم تلنبار کرده است. گزارش مالی سه‌ماهه سوم ۲۰۲۵ نشان می‌دهد که جریان نقدی بخش F–۳۵ به منفی ۱.۲ میلیارد دلار رسیده و ارزش سهام شرکت نسبت به اوج سال ۲۰۲۴ نزدیک به ۲۸ درصد سقوط کرده است.

حتی بدتر از این، سفارش‌های شرکای بین‌المللی نیز رو به کاهش است—بریتانیا، ایتالیا و هلند به عنوان شرکای سطح اول و دوم تقریباً به نقطه اشباع رسیده‌اند، ژاپن و کره‌جنوبی سرعت خرید را کم کرده‌اند و مشتریان اروپایی جدید مانند آلمان، سوئیس و فنلاند هم با دیدن هزینه‌های بسیار بالای نگهداری F–۳۵A، دچار تردید جدی شده‌اند.

در چنین شرایطی، ترامپ شدیداً به یک قرارداد بزرگ، ملموس و فوری نیاز دارد تا هم روحیه‌ی بخش نظامی–صنعتی آمریکا را احیا کند و هم وعده انتخاباتی «احیای عظمت تولید آمریکا» را محقق سازد. عربستان که در نگاه غرب همیشه یک مشتری پولدار و بی‌دردسر محسوب شده، طبیعی است که به هدف نخست تبدیل شود.

خرید ۴۸ تا ۵۰ فروند F–۳۵A با قیمت تقریبی ۱.۱ میلیارد دلار برای هر فروند، بلافاصله رقم قرارداد را از ۵۰ میلیارد دلار عبور می‌دهد و اگر مهمات، آموزش و قرارداد نگهداری ۳۰ ساله نیز به آن اضافه شود، مجموع آن به آسانی از مرز ۱۰۰ میلیارد دلار خواهد گذشت.

این همان انگیزه واقعی ترامپ است که باعث شد تنها یک روز پس از ورود ولیعهد عربستان به آمریکا، بی‌درنگ اعلام کند: «F–۳۵ را به عربستان خواهیم فروخت».

مسئله این نیست که آمریکا می‌خواهد به عربستان لطفی بکند؛ مسئله این است که لاکهید مارتین در آستانه کم آوردن است و ترامپ باید هرچه زودتر «نقشه بزرگ» را روی میز بگذارد.

به بیان دیگر، این بار فروشنده به مراتب از خریدار بی‌تاب‌تر است و همین واقعیت سبب می‌شود که کل این معامله از همان ابتدا رنگ و بوی پررنگ «اول آمریکا» داشته باشد، نه یک راهبرد جدید برای بازتنظیم قدرت در خاورمیانه.

مخالفت اسرائیل با فروش جنگنده‌های F–۳۵ آمریکا به عربستان

F–۳۵ های در حال خدمت که بدنه آن‌ها به‌تدریج زرد و فرسوده شده— نمایش محصول آمریکا برای خریدارانش

آیا مخالفت اسرائیل کارساز است؟

در میان تمام بازیگران این معامله‌ای که هنوز حتی به شکل رسمی هم درنیامده، بی‌شک اسرائیل بیش از همه نگران است.

تنها چند ساعت پس از سخنان ترامپ در ۱۸ نوامبر، فرماندهان ارشد ارتش اسرائیل و جامعه اطلاعاتی این رژیم عملاً دچار «حمله عصبی» شدند. اداره اطلاعات نیروی هوایی اسرائیل گزارش داخلی کم‌سابقه‌ای به دولت ارائه کرد که لحن آن به طرز بی‌سابقه‌ای تند بود: اگر عربستان به F–۳۵ دست پیدا کند، برتری کیفی نظامی اسرائیل (QME) در برابر جهان عرب به شکلی غیرقابل بازگشت تضعیف خواهد شد. حتی برخی فرماندهان علناً به نتانیاهو فشار آوردند تا با تمام ظرفیت سیاسی خود برای توقف این معامله وارد میدان شود.

اما این بار به نظر می‌رسد مخالفت اسرائیل آن‌قدرها هم تأثیرگذار نخواهد بود:

نخستترامپ هرگز یک متحد ایدئولوژیکِ سرسختِ «جریان طرفدار اسرائیل» نبود؛ او یک رئیس‌جمهور تاجر است.

مارک کانسیان، کارشناس بودجه دفاعی در اندیشکده CSIS، حرف را رک و صریح زده است:
«ترامپ همیشه فروش تسلیحات را یک موضوع شغلی و صنعتی دیده، نه یک مسئله سیاست خارجی».
در نگاه ترامپ، ۱۲ هزار شغل کارخانه لاکهید مارتین در فورت‌ وُرث، و رأی‌دهندگان تگزاس و فلوریدا بسیار ارزشمندتر از نگرانی اسرائیل نسبت به برتری کیفی هوایی‌اش هستند.

دومپروژه عادی‌سازی روابط کاملاً از ریل خارج شده و F۳۵ دیگر شیرینی آشتی‌کنان نیست!

در سال ۲۰۲۰، امارات تنها زمانی توانست وارد معامله خرید F–۳۵ شود که با اسرائیل روابط رسمی برقرار کرد.
اما امروز پس از بیش از دو سال جنگ غزه، افکار عمومی عرب به شدت ضداسرائیلی است و عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل عملاً به رؤیایی دست‌نیافتنی تبدیل شده است.
هم محمد بن سلمان و هم ترامپ می‌دانند که دیگر امکان وصل کردن این دو پرونده وجود ندارد.

پس F–۳۵ از «پاداش سیاسی» به یک «تجارت صرف» تبدیل شده است—و کارت برنده اسرائیل یعنی «بدون عادی‌سازی، خریدی در کار نیست» رسماً بی‌اثر شده است.

سوملابی اسرائیل در کنگره تأثیرگذار است، اما شکست‌ناپذیر نیست.

ترامپ در آغاز دور دومش رسماً به لابی یهودی هشدار داد که «زیاده‌روی» نکند. در داخل حزب جمهوری‌خواه نیز جناح‌های طرفدار عربستان و حامی صنایع نظامی—به‌ویژه نمایندگان تگزاس و فلوریدا—هم‌وزن و بعضاً قوی‌ترند.
افزون بر اینکه، ترامپ همیشه یک حربه قدیمی در آستین دارد:
اگر کنگره واقعاً بخواهد مانع این قرارداد ۵۰ میلیارد دلاری شود، او می‌تواند به اسرائیل امتیاز بیشتری بدهد؛ مثلاً تحویل ۲۵ فروند جدید F–۳۵I یا حتی مشارکت در فناوری نسل ششم را روی میز بگذارد تا سروصداها بخوابد.

مخالفت اسرائیل با فروش جنگنده‌های F–۳۵ آمریکا به عربستان

F–۳۵I«آدیر» نام نسخه ویژه جنگنده‌ی اف۳۵ ساخت آمریکا است که نیروی هوایی اسرائیل (IAF) آن را با سیستم‌های داخلی و حسگرهای مختلفی که توسط شرکت‌های اسرائیلی توسعه یافته‌اند، سفارشی‌سازی کرده است.

به طور خلاصه: این‌بار عصبانیت اسرائیل واقعی است، اما اثرگذاری آن اصلاً قابل مقایسه با واکنش سال ۲۰۲۰ علیه معامله F–۳۵ با امارات نیست.

ترامپ در پی صلح خاورمیانه نیست؛ او دنبال سفارش‌های کارخانه لاکهید مارتین و رأی‌های کارگری آمریکاست. در محاسبات یک رئیس‌جمهور تاجر، نگرانی‌های اسرائیل فقط ارزش یک «بسته جبرانی» را دارد—نه قدرت یک وتوی کامل.

آیا ایالات متحده می‌تواند به وعده دوم خود عمل کند؟

خرید احتمالی F–۳۵ توسط عربستان، گفتنش آسان است اما اجرای آن واقعاً دشوار.
F–۳۵ هیچ‌گاه کالایی نبوده که مثل اجناس یک سوپرمارکت بتوان بی‌تشریفات برداشت و خرید. این جنگنده یک «نظام طبقاتی» سخت دارد.

در رأس این هرم، آمریکا و شریک درجه‌یک آن یعنی بریتانیا قرار دارند. پس از آن، شرکای سطح دوم مانند ایتالیا و هلند، و سپس شرکای سطح سوم مانند نروژ، دانمارک و استرالیا. اسرائیل اگرچه رسماً «عضو همکاری امنیتی» است، اما به دلیل موقعیت سیاسی و معافیت‌های قانونی خاص، تقریباً همان امتیازات سطح یک را دریافت می‌کند. سنگاپور نیز وضعیتی مشابه دارد.

در پایین‌ترین رده، مشتریان FMS قرار می‌گیرند —یعنی فروش‌های نظامی خارجی عادی— و عربستان حتی هنوز رسماً در این فهرست نیز ثبت نشده است. از نظر تئوری، باید صبر کند تا همه مشتریان رده‌های بالاتر اولویت‌شان تأمین شود.

نمونه ترکیه جلوی چشم است: این کشور در سال ۲۰۱۹ به خاطر خرید سامانه S—۴۰۰ فوراً از جمع شرکای سطح سه اخراج شد و تا امروز هم، حتی با وجود ترامپ، نتوانسته بازگردد.

فرآیند فروش نظامی آمریکا مثل یک زنجیره مرگبار قفل‌شده است؛ و حرف رئیس‌جمهور تنها «مرحله صفر» محسوب می‌شود.
اکنون عربستان فقط در مرحله «اعلام نیت شفاهی کاخ سفید» قرار دارد و حتی اولین مرحله رسمی—یعنی بازبینی بین‌سازمانی وزارت خارجه آمریکا و سپس اعلام رسمی آژانس همکاری‌های امنیتی دفاعی به کنگره (با ۳۰ روز فرصت اعتراض)—هنوز شروع نشده است.

امارات در سال ۲۰۲۰ حتی به مرحله امضای «نامه پذیرش پیشنهاد» رسیده بود؛ اما با این حال معامله‌اش به‌سادگی توسط دولت بایدن و با ادعای «ریسک افشای فناوری» متوقف شد.
عربستان هنوز حتی شماره پرونده رسمی هم ندارد.

پیش از رسیدن به مرحله تحویل، دست‌کم چهار سد بزرگ در مسیر قرار دارد:
🔸 رأی کنگره
🔸 فشار لابی اسرائیل
🔸 گزارش آژانس اطلاعات دفاع (DIA) درباره «احتمال نَشت فناوری از طریق همکاری نظامی چین–عربستان»
🔸 و نوبت طولانی خط تولید لاکهید مارتین که تا سال ۲۰۳۵ شلوغ است.

حتی اگر همه ستارگان در یک خط قرار بگیرند و معجزه شود و عربستان واقعاً در سال ۲۰۳۵ تعداد ۴۸ فروند F–۳۵ تحویل بگیرد، باز هم این جنگنده‌ها هیچ‌گاه نسخه اسرائیلی F–۳۵I نخواهند بود.

F۳۵I آدیر اسرائیل تنها نسخه در جهان است که اجازه دارد به‌طور گسترده توسط صنایع داخلی اسرائیل در بخش‌های حیاتی ارتقا یابد: سیستم‌های اویونیک، جنگ الکترونیک و ادغام کامل تسلیحات ساخت اسرائیل.

آمریکا برای این مدل امتیازات ویژه و دسترسی بخش‌هایی از سیستم‌های اصلی را فراهم کرده است.

اما نسخه‌ای که عربستان دریافت خواهد کرد یک F–۳۵ صادراتی استاندارد است، آن هم احتمالاً با محدودیت‌های اضافه:
— نرم‌افزارهای حیاتی کاملاً قفل‌شده
— بازگشت لحظه‌ای داده‌های لجستیکی به خاک آمریکا
— تأیید فهرست مهمات توسط واشنگتن
— ممنوعیت حمل هرگونه سلاح ساخت چین یا روسیه
— و اختیار آمریکا برای غیرفعال‌سازی برخی قابلیت‌ها در صورت لزوم.

به عبارت دیگر، اسرائیل سوار «نسخه تشریفاتی و نیمه‌خودمختار VVIP» شده است، در حالی که عربستان نهایتاً صاحب یک «نسخه محدود» خواهد شد.

در چنین شکافی، حتی اگر آشیانه‌های عربستان پر از بدنه‌هایی دقیقاً شبیه F–۳۵I اسرائیل باشد، نیروی هوایی اسرائیل همچنان می‌تواند با خیال راحت بگوید: «برتری همچنان از آن ماست».

مخالفت اسرائیل با فروش جنگنده‌های F–۳۵ آمریکا به عربستان

یک خلبان نیروی هوایی اسرائیل پیش از اجرای مأموریت رزمایش «رد فلگ–نِلیس 23-2» در ۱۶ مارس ۲۰۲۳، در پایگاه نلیسِ نیروی هوایی آمریکا در نوادا، وارد کابین جنگنده F–۳۵I آدیر می‌شود.

آیا عربستان واقعاً یک پولدارِ ساده‌لوح است؟

محمد بن سلمان، این شاهزاده جاه‌طلب و بازیگر بزرگ خاورمیانه، به‌خوبی می‌داند چگونه در میان قدرت‌ها مانور بدهد و از هر فرصت امتیاز بگیرد.

خرید F–۳۵ به این معنا نیست که عربستان دوباره در آغوش آمریکا افتاده است. در واقع عربستان همچنان با احتیاط می‌کوشد فاصله حساب‌شده‌اش با واشنگتن را حفظ کند. هدف بن سلمان الزاماً خودِ جنگنده‌ها نیست—بلکه اهرم دیپلماتیکی است که از همان «قول شفاهی ترامپ» می‌گیرد.

او با یک «قصد خرید» که هنوز روی کاغذ هم نیامده، چهار هدف را هم‌زمان محقق کرده است:

به اسرائیل پیام می‌دهد: «زیاده‌روی نکن، من هم راه مقابله دارم».
وقتی ترامپ علناً گفت F-۳۵ را به عربستان می‌فروشد، این یعنی هشداری مستقیم به نتانیاهو: اگر تنش را کم نکند، عربستان واقعاً ممکن است به همان جنگنده‌ای مجهز شود که اسرائیل دارد.

به ایران می‌گوید: «این خرید برای حمله نیست؛ فقط هزینه امنیتی است».
نوعی پیام آرام‌ساز مبنی بر اینکه این معامله الزاماً یک جهت‌گیری نظامی ضدایران نیست.

به چین اطمینان می‌دهد: «همکاری با آمریکا، تسویه یوانی و طرح چشم‌انداز ۲۰۳۰ را تغییر نمی‌دهد».
یعنی عربستان همچنان یک بازیگر چندجانبه باقی می‌ماند.

به ترامپ نشان می‌دهد: «من به تو کمک می‌کنم کارخانه لاکهید را نجات دهی، شغل‌ها را نگه داری و رأی بیاوری».
یک بده‌بستان سیاسی کامل.

واقعیت توان رزمی عربستان برای همه روشن است. جنگ یمن سال‌هاست ادامه دارد و سعودی‌ها حتی نتوانستند پهپادهای ساده انصارالله را به‌طور کارآمد مهار کنند. بنابراین ۴۸ فروند F–۳۵ در کوتاه‌مدت معجزه‌ای رقم نمی‌زند.
از آن طرف، اسرائیل تقریباً ده سال است که F–۳۵I دارد و از ۲۰۲۸ نیز ۲۵ فروند دیگر دریافت می‌کند. اگر عربستان واقعاً تازه در ۲۰۳۵ به توان عملیاتی برسد، فاصله فناوری بین دو طرف به نزدیک ۲۰ سال می‌رسد—فاصله‌ای که کنگره آمریکا به‌راحتی می‌تواند با استدلال «عدم تهدید برتری اسرائیل» از آن عبور کند.

Hongdu JL-10 - Wikipedia

هانگدو جی‌ال-۱۰ (猎鹰) که با نام L15 نیز شناخته‌می‌شود، یک هواپیمای آموزشی پیشرفته ساخت شرکت هانگدو چین است.

翼龙系列无人机- 维基百科,自由的百科全书

پهپادهای سری «وینگ‌لونگ/翼龙» ساخت مؤسسه طراحی هوافضای چنگدو چین، از جمله پهپادهای چندمنظوره شناسایی–رزمی هستند که توانایی انجام مأموریت‌های مراقبت، شناسایی، پایش و ضربات دقیق هوا به زمین را دارند.

تجربه تاریخی هم روشن است: در دوران ریگان، اسرائیل با خشم تمام مخالفت کرد، اما عربستان باز هم ۱۶۲ فروند F–۱۵ دریافت کرد.
ترامپ فقط شروع‌کننده بود؛ هر رئیس‌جمهور دیگری هم که بیاید بعید است بتواند عطش مجتمع نظامی—صنعتی آمریکا برای نقدینگی را مهار کند.

البته وقتی آن جنگنده‌ها در سال ۲۰۳۵ وارد آسمان ریاض شوند، شاید دیگر شبیه نسخه‌ای نباشند که امروز درباره‌اش بحث می‌کنیم:
یا یک نسخه صادراتیِ به‌شدت محدودشده و پر از قفل و «درِ پشتی» خواهند بود، یا اینکه در میانه دگرگونی‌های بزرگ جهانی، کشورهای خاورمیانه سراغ گزینه‌هایی بروند که اکنون مشابهش را در خرید L-۱۵ فالکون و پهپادهای وینگ‌لونگ تجربه کرده‌اند—و ناگهان جنگنده‌های نسل پنجمی ساخت چین را با قیمت کمتر و آزادی عمل بیشتر روی میز ببینند.

پایان/

۴ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 33924

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 9 =